saghar

ارسالها : | 6 |
عضويت : | 13 /5 /1393 |
تشکر شده : | 2 |
|
شعر شب يلدا
در همین حسرت کهیک شب راکنارت، مانده ام در همان پس کوچهها در انتظارت مانده ام کوچه اماانتهایش بی کسی بن بست اوست کوچه ای از بیکسی را بیقرارت مانده ام مثل دردی مبهماز بیدار بودن خسته ام در بلنداهاییلدا خسته، زارت مانده ام در همان یلدامرا تا صبح،دل زد فال عشق فال آمد خسته ایاز این که یارت مانده ام فــــــــال تاآمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل وز همان جا تابه امشب، داغدارت مانده ام خوب می دانمقماری بیش این دنیا نـبود من ولی در حسرتبُردی،خمارت مانده ام سرد می آید بهچشم مست من چشمت و باز از همین یلدا بهعشق آن بهارت مانده ام./
امضای کاربر :
|
|
دوشنبه 13 مرداد 1393 - 16:38 |
|