متن آهنگ " رسوا " از علی زارعی
يکي بياد بهم بگه چجوري بيخيال بشم
دارم نفس ميکشمو با هر نفس داغون ميشم
به هر در که شد زدم آرامشم پيدا نشد
هيچ دلي مثله دله من تنها نشد رسوا نشد
از من ديگه گرفتنش انگار ديگه ندارمش
حقم نبود بهم نگه به دسته کي سپردنش
اِي دله ديوونه ي من کي تو رو درمون ميکنه
کي ميادو واسه چشات اشک تو بيرون ميکنه
اِي دله بيچاره ي من واست کي حجله ميشينه
سعي نکن بيشتر از اين به سرنوشتت همينه
انگار داري با هر نفس بد جوري پَر پَر ميزني
يکي کاري کردي با خودت که لحظه لحظه ميشکني
به جز خودت هيچکي دلش به حالِ سادگيت نسوخت
هيچکي لباسِ غم واسه اين همه مُردنت ندوخت
هيچکي لباسِ غم واسه اين همه مُردنت ندوخت
اِي دله ديوونه ي من کي تو رو درمون ميکنه
کي ميادو واسه چشات اشک تو بيرون ميکنه
اِي دله بيچاره ي من واست کي حجله ميشينه
سعي نکن بيشتر از اين به سرنوشتت همينه