tLoving him is like driving a new Maserati down a dead end street
عشق اون مثل راندن یک مازراتی نو در جاده ای بن بست است!!
Faster than the wind
سریع تر از باد
Passionate as sin, ended so suddenly
وحشیانه چون گناه. با پایانی بسیار ناگهانی
Loving him is like trying to change your mind
عشق اون مانند تلاش کردن برای تغییر دادن ذهنت هسته
Once you’re already flying through the free fall
گویی تو در حال پروازی به هنگام یک سقوط آزاد
Like the colors in autumn
مثل رنگ ها در پاییز
So bright just before they lose it all
ابتدا خیلی روشن می شوند قبل از اینکه کاملا بی رنگ شوند