متن آهنگ دردو دل از یاس
مي دوني..... يه حرافايي هست که..... ممکنه ادم روش نشه بزنه
ولي اگه تو دلت بمونه.... يک عقده مي شه. بيا با هم دردل کنيم
اين قصه منه...
زنگ مدرسه خورد همه کتاب و دفتر رو جمع کردند واسه ادامه رفتن
همه شاد از اينکه حالا برن خونه خوب چيزي نيست که اونا را برنجونه
ولي خونه واسه من بود طور ديگه ياس داستانش اگه بتونه مي گه
تو دلم به همکلاسيا گفتم خوش به حالت هميشه اثاث ماها بوده پشت وانت
بايد الان بري تکاليف بنويسي بعد بشيني به تماشاي تلويزيون
بابا سر شام به بچش بنازه پس فردا تو سرحالي سر کلاس درس
ولي من نمي خوام که برم خونه واسه چي برم حالا که دلم خونه
وقتي که دردا منو دوره کردن مثل طناب دار پيچيدن به دور گردن