متن آهنگ قصه ی خیانت
خود تو ميدوني که من به قلبت ذره اي بدي نکردم
تو در جوابم چه ضربه اي زدي
تو ضربه ميزني به اون دلي که عاشقانه
بهت قول ميداد همه جوره باشه قانع
بمونه يادت اينو که من تنها راز دار تو بودم
ولي چه کردي با يه تازه وارد
ولي بدون اينو ميبخشمت واسه کارت
فقط تنهام بذار با اين قلب پاره پاره
وقتي ميديدم اينو که واسه عشق ديدن ازت
فقط دارم همش بهت رشوه ميدم
وقتي ديدم که پاي تلفن تو سرت گرمه <=> صدات زدم ولي عشقت ديگه کرت کرده
نه به اولين بار و حرفاي دلنشينت <=> نه به اينکه باعث شدي دل به گل بشينه
نميدونم من جواب کدوم نوازشو <=> با بدي دادم بايد ببينم تقاصشو
باورم نشد تو وقتي کردي خيانت به قلبم <=> که من فقط با تعجب به قيافت بخندم
خنده هاي پر از درد و تلخ و بد تر از اشک <=> که من دراي قلبم رو تا قيامت ببندم
بذار بهت بگم دلم شد تو چه قسمتي تاريک <=> وقتي پرسيدن تو با فلاني چه نسبتي داري
گفتم همسفر راهم همينه <=> بترکه چشمايي که ما رو با هم نبينه
ولي به قلب و وجودم اومد فشار بي ثمر <=> وقتي ديدم با چشمک به هم اشاره ميزدن
با نگاه ميگفتن ابله بسته ديگه <=> بسته اون الان دستش تو دست کس ديگه
کاش خودت ميگفتي نه از يه غريبه ببينم <=> و پاي عزاي خيانت و فريبت بشينم
تصور اينکه با اوني مثل خوره يکسره <=> تو وجودمه منتظرم اين دوره بگذره
با تو بودن شد برام تنها روياي پوچي که <=> الان تنها کابوس من تو اين دنياي کوچيکه
شدم مثل اون مورچه اي که توي لونه خواب بود <=> دو قطره آب ديد و گفت واي دنيا رو آب برد
اينو ميدونم حس من با تو فردايي نداره <=> الان ديگه واسه من بهتر از هر راهي فراره
ديگه عشق توي وجودم هيچ معنايي نداره <=> ديگه نميخوام کسي منو از تنهايي دراره
اينو ميدونم حس من با تو فردايي نداره <=> الان ديگه واسه من بهتر از هر راهي فراره
ديگه عشق توي وجودم هيچ معنايي نداره <=> ديگه نميخوام کسي منو از تنهايي دراره
ديگه نميخواد کسي منو از تنهايي دراره