ترانه هامو گوش بده
وقتی که بارون میزنه
وقتی که اشک آدما معنی فریاد منه
ترانه هامو گوش بده
وقتی دلت پر از غمه
ترانه هامو گوش بده
وقتی که بارون میزنه
وقتی که اشک آدما معنی فریاد منه
ترانه هامو گوش بده
وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون کمه
با من بخون از مادری که توی درداش سوخته بود
از اون جوونی که واسه نون شبش کلیشو فروخته بود
از پدری بخون که صد هیچ باخته بود به سرنوشت
از بچه ای که گشنه بود ولی مشق بابا نون داد می نوشت
زندگی نفس کش می خواد
هر مشکلی طرفت میاد
تو رو میکشونه به سمت خودش
پاره نمیشی فقط کش میاد
سر شدی
جسم بیخودی
که دیگه الکی حرص نمیخوری
مث شلاقی که تو ده تا بخوری
دیگه بقیشو حس نمیکنی
هرکی پرسید سلام چطوری
جواب یه کلام دکوری
شکر یعنی داغونی
ممکنه از زندگی هر آن ببری
داری فرار میکنی از اونا که تورو زیر میز دور زدن
با یه لبخند تلخ گفتی که اینم از این
این نیز بگذرد
پدرت قطعا مرده واسه زخمات مرحم درده
واسه اینکه جلوت سربلند بشه
جلو ارباب سر خم کرده
مادرت که ما برای با مرام که تنها رفیق ماجراست
استرس آیندته تا یه روزی دور از جون از پا درآد
مشکل تو پوله که چشمات به جای اشک با خون ترن
هر چند پولدارایی رو میشناسم که از من و تو داغونترن
همه درگیریم
همه از حقیقتا در میریم
از قصه هامون فقط جوک ساختیم مست کردیم خندیدیم
خب دنیا خوبه هم خشن
درد هر کی قد جنبشه
فقط امیدوارم که تک به تک اینا رو هم جمع نشه
چون که وقتی نقطه ای رسید که سر سخت و عقده ای بشی
خشم توی شریانته
اون زمان وقت فریادته
انقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
انقد میگم که شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم که صدا برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمین
صاحبخونه یه برگه از کیف در آورد گفت مارو خسته کردین
بزنین به چاک نذارین برگردم من با حکم جلب قطعی
گفتیم حاجی مکه رفتی
مرگ هر کی که دوس داری شب عیدی نذار حیرون و دربه در شیم
ولی گفت دست من نیست
مادر زار میزد
اساس خونه رو بار میزد
صابخونه ای که با حکم تخلیه
هی خودشو باد میزد
پدر خسته بود از این شانس
سرشکسته و پریشان
هر از گاهی بهم چشمک میزد که بهم بگه نترس من اینجام
درس و مشقی جمع و تفریق
ضرب و تقسیم زنگ تفریح
بن بست یه مغز تعطیل
تو فکر ترک تحصیل
آدم همین وقتاس که میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اونکه همش می گفتی جاش روی تخم چشماته
رفاقتا بوی خیانت میدن نه نگو توی قیافت دیدم
یکی راست و حسینی بهم بگه که معنی رفیقو کیا فهمیدن
ای کاش که بتونم دلیل نامردیارو بدونم همین
تا دو نفرو با هم آشنا کردیم تیم شدن که بعد منو بکوبن زمین
قلبت و عشقت و حست و وقتتو هزینه کن
که آخرم بره با یکی دیگه که تنهایی بشه نصیبمون
زندگیت یه جزیره بود قدم زدم در مسیر تو
که با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود
یزیدتو
انقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
انقد میگم که شاید چشم خدا هم تر بشه
انقدر میگم که صدام برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمین