متن آهنگ ایستگاه متروک از کوروش مقیمی
نگو که یادت رفته برف اون زمستونو
تو قاب پنجره ببین تنهایی تهرونو
دوباره بغض کن باصدای من
تا بشکنی شاید ، سکوت این خیابونو
یه شهرو آتیش بکش نمون ، برو
پشت این پنجره نشین ،نمون، برو
توی متروک ترین ایستگاه میام دنبالت
تو از آخرین قطار جا نمون برو
هزار ساله که تاریخ لنگ این زمستونه
از اون روز برفی یه شهر اسمتو میدونه
هنوز با صدای قطار بی قرارت میشم
گرچه هیچ ریلی به من برت نمی گردونه